بر اساس آموزه های عرفانی

محل لوگو

روش درست فکر کردن


روش درست فکر کردن

فکرهای ما، هم می تواند سازنده باشد و هم خراب کننده. فکر به طور برق آسا و ناگهانی در ذهن ما به وجود نمی آید- اگر چه اغلب چنین به نظر می رسد- عادت به تفکر صحیح، در حقیقت نوعی سؤال است در مقابل دانش و اطلاعات شخصی ما.

شما، در هر مقام و موقعیتی که هستید و با هر درجه تحصیلاتی که دارید، باید زحمت یاد گرفتن این را که درست فکر کنید به خود بدهید و این یادگیری، باید پابه پای بالا رفتن سن و سالتان، توسعه پیدا کند. همچنان که بزرگ و بزرگ تر می شوید، باید بیاموزید که چگونه فکر کنید، چه واکنش هایی در زندگی نشان دهید و چگونه با وجود خود و مردم دور و برتان روبرو شوید و این میسر نمی شود مگر با برداشت های درست، با شناخت واقعی محیط و اندیشه های منطقی و منطبق با سنت ها و عرف و عادت اجتماع.

سعی کنید از این خودآموزی، برای کنترل فکر و نظراتتان در مورد زندگی استفاده کنید.

مطمئن باشید که هر فکری که در ذهن شما هست، بی دلیل نمی تواند باشد. مثلا از خود بپرسید چرا در معاشرت و راه آمدن با مردم موفق نمی شوید؟ یا چرا احساس می کنید مدام باید با این و آن بحث و گفتگو کنید، یا تصور کنید که یک کسی مدام پشت سر شما حرف می زند؟

روش کار ذهنتان را که سرچشمه تفکرات شماست، آزمایش کنید و کنترلش را بدست بگیرید و با این تدبیر، کاری کنید که هیچ گاه افکار مضر و مخرب، نتوانند ناآگاهانه و بدون دخالت اراده شما ذهنتان را به خود مشغول دارند.

سعی کنید فقط از خودتان متوقع باشید، زیرا اگر سطح توقعات و انتظارتان از دیگران را بالا ببرید، آنان مطمئن می شوند که با بهره برداری از این احساس شما می توانند ایجاد یأس در شما کنند و وادارتان سازند که بیندیشید هیچ کسی غم شما را نمی خورد و اصولا وجودتان برای کسی قابل اهمیت نیست.

یک ذهن قانع، ذهنی است خرسند که سرشار از انواع فکرهای درست و منطقی است.

خب، پس چرا معطلید؟

سعی کنید از خود، بهتر از آنچه هستید بسازید، چشم و گوشتان را باز کنید، مغزتان را از فکرهای ناباب خالی کنید و نگذارید دیگران از آن به نفع خود بهره برداری کنند. آرزوها و هدف های خود را به راهی سوق دهید که در حد امکان است و قبلا تجربه شده است.

با دیگران مهربان باشید و درباره آنها مهربان فکر کنید. به جنبه های خوبشان نگاه کنید و سعی کنید در آنان چیزی پیدا کنید که قابل ستایش باشد. اگر بخواهید مدام جزئیات خطاهای مردم را ببینید و زیر ذره بین فکرتان بزرگش کنید، همیشه مورد بغض و خشم و تنفر دیگران قرار می گیرید.

و آیا این صحیح است که شما، که می توانید مورد مهر و محبت دوستانتان قرار بگیرید، تنفر آنان را برانگیزید؟!

به جای اینکه فکرهای تحریک آمیز و اختلاف برانگیز را در ذهن خود توسعه دهید، همیشه فرض کنید که اطرافیانتان شما را دوست دارند.

سعی کنید فکرهایتان دلیلی داشته باشد و از سر جاه طلبی و خودخواهی نباشد. اگر از کسی می ترسید، باید از خود بپرسید «چرا؟» و بدین تدابیر، ذهنتان را از این وسوسه آسوده کنید.

وقتی این کارها را کردید، در وضع بهتری قرار می گیرید و آسوده تر و راحت تر می توانید احساساتتان را کنترل کنید. بنابراین، رفته رفته عادت می کنید که برای فکرهایتان درباره مردم،دلیل خاصی داشته باشید، نه آنکه مثلا بیهوده فکر کنید فلانی حسود است، یا بخیل و بداخلاق.

وقتی که سعی می کنید واقع بین باشید، یدتان باشد که واقعیت فقط مسائل جنسی و خشونت و اعمال حیوانی نیست.

در مقابل اینها که بر شمردیم، صفات و اعمال عالی تری نیز در زندگی وجود دارد.

خطرناک ترین شیوه واقع بینی، تصورات غلطی است که گاه در مورد مردم در ذهن ما به وجود می آید و فکرهای نادرستی که درباره خودمان می کنیم.

بسیارند مردمی که همیشه سعی می کنند، یک صفت بد در کسی پیدا کنند و آن را در عالم خیال، روبروی صفتی خوب، از همانگونه که تصور می کنند در خودشان هست، قرار دهند و بدین ترتیب، جاه طلبی و غرور خود را ارضاء کنند و حتی اگر آن شخص واقعا چنان صفت بدی نداشت با کج اندیشی خویش، در او بوجود آورند.

با این گونه فکرهای فاسد، مخرب و ناگوار، انسان رفته رفته در خود عادت به بد فکر کردن به وجود می آورد و شاید پس از گذشت سال ها، دیگر هرگز نتواند به فکری سالم دست یابد.

فکر سالم، با زندگی سالم همراه است. هر کسی دوست دارد که سلامت، سازندگی و منطقی بودنش مورد توجه دیگران قرار گیرد و این میسر نیست مگر به یاری فکر سالم. زیرا که ما نیازمند دوست داشتن دیگران هستیم و می خواهیم که از معاشرت و مصاحبت آنان لذت ببریم و در فعالیت های آنان شریک باشیم.

 

 

  انتشار : ۳ بهمن ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 401

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

نسخه های کاربردی و کوتاه

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما