بر اساس آموزه های عرفانی

محل لوگو

چرا نباید دیگران را قضاوت کنیم؟


چرا نباید دیگران را قضاوت کنیم؟

حکمت عرفانی به ما می گوید در باغ عرفا تفاوت ها و تمایزهایی چون من، تو، او و آنان وجود ندارد.

ذهن نفسانی ما بر این نکته تأکید دارد که ما از دیگران جدا هستیم و مشخص می گرداند که کجا مرزهای ما به پایان می رسد و از کجا مرز دیگران آغاز می شود. به همین ترتیب این ذهن نفسانی به ما می گوید، ما جدا از محیط پیرامون خود هستیم و این جاییم تا آن گونه که می خواهیم فشار اطرافمان را تنظیم کنیم. با این حال معلمان عرفان و شاعران عارف پیشه همواره یادآورمان می شوند که ما پیوند خورده ایم به دیگران و یکی هستیم با همه کس و چیز.

وقتی به بدن خود می نگریم، به نظر می رسد که ارگانیسم یا پیکره زنده یی جدا و مستقل باشد. اما نگاه دقیق تر نمایانگر انبوهی از پیکره ها و ارگان ها و رودبارهای جاری شامل تعداد زیادی از انواع صورت های حیات و حتی انبوه بیشتری از باکتری های ناپیدا، همه و همه در کارند تا این بدن یا تن را تشکیل دهند.

درست است که سلول های کبدتان هرگز تماسی با سلول های دهانتان ندارند، اما به یکدیگر مرتبط هستند و این سلول ها برای کلیت بدن، حیاتی هستند. در نتیجه هر سلولی که کاستی گیرد، کاهشی در کل بدن پدید می آورد و در خصوص همه نوع بشر چنین امری مصداق دارد.

بدیهی است هر سلولی که به جنگ سلول همسایه خود درهمان بدن برود، موجب نابودی خود و کلیت سلول ها می شود. این همان کاری است که سلول های سرطانی می کنند یعنی با قصور در همکاری با سلول های مجاور، آن ها را نابود می کنند و سرانجام خود نیز نابود می شوند، مگر آنکه از پیشروی اش جلوگیری شود، در غیر این صورت همه بدن و خود را نابود می کنند. به واقع می گویند سلول سرطانی یک ارگانیسم و یک موجود زنده نادان است.

وقتی خود را مرتبط به یک یک مردم دانستید، دیگر از داوری درباره دیگران دست می شویید و می دانید هر شخصی با رشته یی ناپیدا به دیگران پیوند خورده است، درست مثل قوزک پا و آرنجتان که هر دو درآن نیروی زندگی آرام نامشهود سهیم هستند. در نتیجه رفتار مهرآمیز، واکنشی خودجوش نسبت به همگان می شود. آن وقت است که همه نوع بشر را به عنوان اعضای یک خانواده و اعضایی گسست ناپذیر نگاه می کنید. وقتی به همگان به عنوان اعضای خانواده خود نه به عنوان رقیب یا توطئه گر بنگرید، آن گاه برخوردتان با عشق و مهر خواهد بود نه با سلاح دفاعی یا ویران کننده.

به نقل از دکتر وین دایر: زمانی به گدایانی که روی مقوا جملات گداصفتانه نوشته و تقاضای پول می کردند، با تحقیر می نگریستم و غالبا با صدای بلند که اطرافیانم بشنوند، می گفتم: « چرا مثل من به خودشان حرکتی نمی دهند تا از طریق کار کردن، کسب معاش کنند؟ اکنون به شیوه یی سحرآمیز و البته عارفانه به خود یادآور می شوم، من به آن مردمان پیوند خورده ام. فقر، ناآراستگی و بیماریشان، موجب فرو دست شدن و کاسته شدن همه انسان ها از جمله خود من است. اکنون در سکوت برای آنان طلب سلامت و مغفرت می کنم و به خود قول می دهم در جهت اصلاح چنین شرایطی در همه ی سیاره زمین تلاش کنم و فراتر از آن نسبت به آنان احساس مهر و عشق در قلب خود دارم. به خود یادآور می شوم همه ما به یکدیگر نیازمندیم و این ارتباط فراتر از ارتباطات قومی یا خویشاوندی بلافصل است.

دو پیشنهاد کاملا کاربردی:

1. خداوند را در همه کس و همه چیز مشاهده کنید و هر روز چنان رفتار کنید که گویی خداوند را در همه چیز مجسم می بینید. بکوشید تا از داوری در خصوص مردم فرودست، ناآرام و کمتر دوست داشتنی بپرهیزید و به خود یادآور شوید که نفرت و داوری از اصلی ترین مشکلات بشر هستند. وقتی با نفرت داوری می کنید و از داوران بیزاری می جویید، شما بخشی از سرطان هستید نه جزیی از درمان.

2. کم تر از عناوین و برچسب ها استفاده کنید که شما را از «آنان» جدا سازد. شما، آمریکایی، ایتالیایی، ایرانی، مسیحی، مسلمان، میان سال، زن، ورزشکار یا هر برچسب دیگری نیستید. شما یک شهروند جهانی هستید و وقتی دست از برچسب زدن کشیدید، آن وقت است که خداوندگار را در هر باغ، در هر جنگل، در هر خانه، در هر مخلوق و در هر فرد مشاهده می کنید و آن گاه آرامش درونی پاداش شماست.

منبع: کتاب اشراق در 60 روز، نوشته: وین دایر

  انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 203

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

نسخه های کاربردی و کوتاه

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما