بر اساس آموزه های عرفانی

محل لوگو

دو نکته از مولوی


دو نکته از مولوی

نکته اول: عشق های زمینی

عشق های زمینی، پیش درآمدی بر شیفتگی خدایی است یا به سخن درست زمینه ی تجربه ی آدمی است از عشق. عشقی که به هر روی فرجام آن، چنان که بایزید بسطامی گفته، یگانه گشتن عشق و عاشق و معشوق با هم است. همچنان که در عشق مجنون به لیلی، مجنون سرانجام دلستان واقعی را باز می شناسد که همان آفریننده و پدیدآورنده ی شاهکاری چون لیلی است. هر شیفته ای می تواند از راه عشق ورزیدن به معشوق زمینی، به آستان دلستان بی همانندی چون جانان روی نهد. در دفتر یکم مثنوی(بیت111) مولانا می گوید:

                                                               عاشقی گر زین سر و گر زان سَر است        عاقبت ما را بدان سَر رهبر است

نکته دوم:جبر و اختیار

یکی از ویژگی های آدمی داشتن«اختیار» است برابر«جبر». آدمی است که بر همه کردار و گفتار خویش مختار است و در ضمن پاسخگوی آن ها. مولانا در مثنوی در چندین نوبت از توانایی اختیار که یکی از برترین نعمت های خداوند به آدمی است یاد کرده و مفهوم آیه ی 70 سوره ی اسراء به معنای آن که:«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آن ها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم.» را اختیار آدمی برابر کردار و افعال خود دانسته، که این«اختیار» آدمی را از سایر کائنات ممتاز می دارد. عجز آدمی برابر رویدادها و زاری و ناتوانی او برابر مشکلات و شرم و خجلت و ندامت او از افعالِ ناروا، همه دلیل بر اختیار اوست. و اگر در آدمی اختیار نمی بود، احساس ندامت و شرم مفهومی پیدا نمی کرد. مولانا در دفتر یکم مثنوی(بیت های 622 و 623) این مفاهیم را بازتابانده است:

زاری ما شد دلیل اضطرار      خجلت ما شد دلیل اختیار

گر نبودی اختیار، این شرم چیست؟        وین دریغ و خجلت و آزرم چیست؟

همچنین تعلیم و تربیت و ارشاد مریدان و رهروان، به خصوص کودکان و تشویق و ترغیب آنان همه دلیل بر اختیار آدمی است.(بیت 624 همان دفتر):

زجر استادان و شاگردان چراست؟       خاطر از تدبیرها گردان چراست؟

در جای دیگر مثنوی می گوید هیچ گاه به سنگ و چوب و جمادات و حیوانات امر و نهی نمی شود، زیرا عالم جماد و نبات و حیوان، عالم جبر است، بر خلاف انسان که این اختیار بدو داده شده است که میتواند بر فرمان های نفس اماره ای خود غالب شود و از آنچه می بیند و به ناروا می خواهد، چشم پوشی کند.

و وجود شیطان درون و فرشته که «عرضه دار» نیکی است نتیجه یا دلیل وجود اختیار و مسئولیت است. در دفتر پنجم(بیت های 3006 تا 3010) می گوید:

دیو و روح عرضه دار         هر دو هستند از تتمه ی اختیار

اختیاری هست در ما ناپدید       چون دو مطلب دید، آید در مزید

هیچ گویی سنگ را: فردا بیا        ور نیایی، من دهم بد را سزا؟

هیچ عاقل مر کلوخی را زَِنَد؟        هیچ با سنگی عِتابی کس کند؟

در سیر به سوی خدا که می توان از آن به پیشرفت مینوی نیز تعبیر کرد، رهروان از آغاز مختارند، زیرا که گزینش این راه و انتخاب پیر و پیوستن به او، خود نتیجه ی مختار بودن آدمی است.

منبع: کتاب ژرفای دریا، منیژه قربانی،ص 43، 44، 45

  انتشار : ۳ تیر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 2202

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

نسخه های کاربردی و کوتاه

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما