بر اساس آموزه های عرفانی

محل لوگو

مروری کلی بر روش سیر حافظ در دنیا


مروری کلی بر روش سیر حافظ در دنیا

از مختصات روش حافظ این است که از الفاظ محاوره و ترکیبات و کنایات عوام ابا ندارد و این گونه سخنان را با گستاخی اما با لطف و ظرافتی مخصوص در شعر خود می آورد و این کاری است که در سخن پیشینیان بسیار نادر بوده است. اگر چه سخن حافظ غالبا پیراسته و تراش خورده است و حتی گاهی رنگ صنعت به خود می گیرد، اما باز از استعمال این گونه الفاظ و تعبیرات بازاری و عامیانه بی اندام نمی شود.گویی شاعر به سادگی فکر و سهولت بیان این طبقه نزدیک شده و بیهوده نیست که تا به این حد مورد توجه و تحسین عامه قرار گرفته است.

در حقیقت او پیش از شاعران دیگر توانسته است غزل را از حلقه ی ادیبان و عالمان به مجلس بازاریان و محفل رندان و لشکریان بکشاند و همه را چاشنی محبت بچشاند. البته عشق است که او را ظریف و نکته دان می کند. اما مانع از آن نمی شود که گاه تکلف در صنعت و گاه تکرار مضمون شعر او را از لطف و تأثیر بیندازد.

شعر او سرود عشق و بی خودی است و با این عشق و بی خودی است که شاعر می تواند اندوه زمانه ای را که در فساد و گناه و دروغ و فریب غوطه می خورد، فراموش کند. دنیای او مثل دنیای خیام است؛ بی ثبات و دایم در حال ویرانی و تنها یک ساقی است که با انسان، یک رو و یک دل است؛ از این رو، شاعر برای فراموشی و رهایی و آسودگی به ساقی پناه می برد و درد و اندوه بی پایان خود را در امواج جام فرو می شوید.

زاهد زبان ملامت به او گشوده و طاعت خود را به رخ او می کشد، اما این رندی که همه چیز خود را به عشق فروخته است، اهمیتی بدان نمی دهد.

حافظ از شیخ و زاهد و فقیه و واعظ که دایم با حدیث هول قیامت، انسان را از خداوند دور و ناامید می کنند، بیزاری می جوید و ریاکاری و دو رویی و کوتاه نظری را محکوم می نماید و حتی جنگ هفتاد و دو ملت را افسانه می شمارد.وقتی انسان در مقابل تقدیر چاره ای جز تسلیم و رضا ندارد، او نیز از سرنوشت خود شکایتی ندارد و جز به لذت حال و عشرت عاجل نمی اندیشد و از مبهمات و آنچه درون پرده است، دغدغه ای به خود راه نمی دهد و گذر عمر را که مثل جویی روان و تمام نشدنی به بحر فنا می ریزد، می بیند و پرده های گوناگون حوادث را با بی قیدی و بی تأثری از پیش چشم می گذراند. همان شک و تردیدی که فلسفه ی خیام را خشک و خشن کرده است، فکر حافظ را لطیف و با طراوت نموده است؛ از این رو، اندیشه و احساس حافظ در خور شعر هر عصر و دوره ای است.

در وحشت و سکوت دنیایی محدود که در حال خرد شدن و فرو ریختن است، حافظ ندای شادی، نشاط و زنده دلی در افکنده و در ورای آلام و دردهای ظاهر، عشق ها و زیبایی های باطنی را نشان می دهد.

 

  انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 366

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

نسخه های کاربردی و کوتاه

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما