جمله خلقان، سخره ی اندیشه اند ز آن سبب خسته دل و غم پیشه اند
اغلب بدبختی ها، افسردگی ها، دل مردگی ها، اضطراب ها و نا امنی های آدمی ریشه در اندیشه های غیر منطقی و افکار نادرستی دارد که وجود آدمی را تسخیر و برده ی خود کرده است و تا انسان از این انگاره ها و قالب های دانستگی و اندیشگی آزاد نشود از دام غم و اندوه فرو کاهنده نجات نخواهند یافت.
اگر اندیشه نیک شود، احساس و عواطف نیز نیک می شود و جهان بیرونی به تبع آن ها لذت بخش می گردد. زیرا تا جان دگر نشود، جهان دگر نشود.
اساس تغییر نگرش و نگاه به جهان هستی و واقعیت های آن ریشه در نوع اندیشه و احساسی دارد که آدمی از آن منظر به جهان و واقعیت می نگرد. همه ی تلاش اندیشمندان بزرگ، مصلحان تاریخ و رسولان الهی در این بوده است که اندیشه و منطق انسان را نسبت به دیدن بهتر و واقعی تر از جهان هستی تامل بخشند. زیرا اگر اندیشه ی انسان نیک و زیبا شود جهان نیز در نزد او نیک و زیبا می شود.
و باز مولانا در همین راستا می گوید:
ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی تو استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل،گلشنی ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی
برچسب های مهم