بر اساس آموزه های عرفانی

محل لوگو

افکار منفی ممنوع!


افکار منفی ممنوع!

پیش چشمت داشتی شیشه کبود                                  لا جرم دنیا کبودت می نمود

(مولانا)

آقایی بود که مسافرکشی می کرد. از او پرسیدم چرا خوشحالی؟

این چیز بعیدی در این جامعه است! گفت آقا خدا را شکر! الآن سطل زباله ها را نگاه کنید، قدیم ها سطل زباله به این زودی پر نمی شد. این زباله ها نشان دهنده میزان مصرف ماست. ما چه را مصرف می کنیم؟ من خودم کودکی ام به خاطرم هست. من در کودکی این قدر مواد غذایی مصرف نمی کردم. هر روز برنج و گوشت هم نمی خوردیم. تابستان که آب دوغ خیار بود و پروتئینش هم با گردو تأمین تآمین می شد؛ در نهایت خامه ای هم در آن می ریختند که خیلی هم بعید بود. تازه در گذشته خامه پاستوریزه هم نبود. ما هم تندرستیم و مغزمان درست کار می کند. در قدیم این همه مصرف غذا نبود. بچه هایی که من در مدرسه یادم هست، بچه کنار دست من گوشش آنقدر چرک داشت که چرکش می ریخت بیرون و ما می دیدیم؛ اما الان فرهنگ و بهداشت خیلی بهبود پیدا کرده است. آیا ما بابت اینها شاکریم؟ نه، غر می زنیم!

ممکن است خیلی ها بگویند آقای معظمی تو نفست از جای گرم در می آید، از دل ما خبر نداری. هر کسی به اندازه کافی دلیل و بهانه برای غر زدن دارد. هر وقت اراده کنید می توانید دلیلی پیدا کنید که خدا را شکر کنید و شاد باشید. اما این انتخاب من و شماست که چطور فکر کنیم. بله خیلی مشکل ها و فشارها ناخواسته هستند و ما هم تسلطی بر آنها نداریم، اما باید یاد بگیریم که با دل خونین، لب خندان بیاوریم. مثل چنگ نباشیم که یک زخمه به آن بزنند، صدایش همه دنیا را پر کند.

با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام                 نی که چون زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش

باید اقتدار انسان بودن خودمان را نشان دهیم و جالب است که اگر این روش را انتخاب کنیم، دچار مرض روانی نخواهیم شد و زندگی مان نجات پیدا می کند.

کسی که غر می زند، تمام توجهش به نکات منفی است، اسیر شده است،اصلا دلش هم بخواهد نمی تواند به این راحتی بیرون بیاید، چون چیزی جز منفی نمی بیند.

آن مرض روحی و روانی، همین شیشه تیره منفی بینی است. در خودت، همکارت، بالادستی ات، زیر دستی ات، زمین و زمان همه اش منفی می بینی. دلیلیش هم این است که در شرایطی که من و شما می توانیم غر بزنیم،می توانیم کسانی(و لو معدود) را بیابیم که شاکر، مؤثر و موفق هستند.

خودتان را جای کسی که عزیزی را در سی سی یو دارد و نمی داند زنده می ماند یا نه، بگذارید. پدر و مادر بچه ای که خوکشی کرده...

افرادی هستند که نقص عضو دارند، سرش درد نمی کند، پایش درد نمی کند، بلکه پا ندارد، دست نداردو...

زندگی کردن را یاد بگیریم.

یادداشتی از دکتر محمود معظمی در مجله خلاقیت

  انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 364

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

نسخه های کاربردی و کوتاه

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما